سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بریدگى از دنیا نتیجه توجه به خدا

اینجاست که روح مؤمن در جواب خدا مى گوید:

«اِلهى وَ عِزَّتِکَ وَ جَلالِکَ لا عِلْمَ لى بِالدُّنْیا، اَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنى خائِفٌ مِنْکَ»

خداوندا؛ به عزت و جلالت سوگند که من به دنیا علم و آگاهى ندارم و از روزى که تو مرا خلق کردى، از مقام تو ترسان بودم.

آن مؤمن به جواب تنها اکتفا نمى کند، بلکه به عزت و جلال خدا سوگند مى خورد که از دنیا بى خبر است، یعنى ممکن است انسان زندگى کند و به وظایف و امور زندگى خود بپردازد، ولى دلش با دنیا نباشد و گویا از آن بى خبر است. برخى از افراد بر اثر غم و اندوه و مصیبت و یا شوق و اشتیاق به دیدار محبوب، لحظات و ساعاتى بر آنها مى گذرد، و خبر ندارند کجا هستند و چه مى کنند! با اینکه کارهایشان


1ـنباء/38


صفحه 215

را درست و بجا انجام مى دهند، ولى به آن توجهى ندارند.

در دنیا، توجه مؤمن اهل یقین، به مسائل و کارهاى دنیا سطحى است، آن گونه که هنگام پرداختن به آنها، آن مسائل مثل موج آرامى است که بر سطح استخر مى گذرد و به عمق آن راه نمى یابد. مسائل دنیا بسان موج کوتاهى است که بى شتاب از روى دل انسان مؤمن مى گذرد و به درون جان او سرایت نمى کند، چرا که دلش در جاى دیگر است و از ته دل خبر نمى شود که چه گذشت، لذا در پیشگاه خداوند قسم مى خورد که من از دنیا بى خبرم. بر خلاف دنیا گرایان که علاقه به دنیا در عمق دلشان نفوذ کرده، بلکه در دل آنها جز شهوت و لذت جویى و آرزوهاى دور و دراز چیز دیگرى وجود ندارد.

«فَیَقُولُ اللّهُ: صَدَقْتَ عَبْدى کُنْتَ بِجَسَدِکَ فىِ الدُّنْیا وَ رُوحِکَ مَعى. فَاَنْتَ بِعَیْنى سِرُّکَ وَ عَلانیَتُکَ»

خداوند مى فرماید: راست گفتى اى بنده من، تو با جسد خود در دنیا بودى، ولى روحت نزد من بود و آشکار و نهانت را مى دانم.

چطور ممکن است انسان به امور زندگى خود بپردازد، در فکر تهیه خوراک، پوشاک وسایراحتیاجات خود باشد، امااز ته دل به جاى دیگرى توجه داشته باشد! اگر رسیدن به چنین مقامى ممکن است،چراماسعى نمى کنیم،حتى براى لحظه اى به زخارف دنیا دل نبندیم وبه امور پست وبى ارزش دنیا پشت پا بزنیم ودل به خدا بسپاریم؟

 


نوشته شده در  شنبه 86/5/20ساعت  8:0 صبح  توسط مدیر 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شرح حدیث معراج
خودشناسی برای خودسازی
[عناوین آرشیوشده]
 
 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری