سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تقسیمات سه گانه عبادت پیشه گان

در روایتى امام صادق(علیه السلام) عبادت کنندگان را به سه دسته تقسیم مى کنند:

«قَوْمٌ عَبَدُوا اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ خَوْفاً فَتِلْکَ عِبادَةُ الْعَبیدِ»

دسته اول: خداوند را از ترس عذاب جهنم عبادت مى کنند، این عبادت بردگان است.

(کسانى که خدا را از ترس عذاب جهنم عبادت مى کنند، به مانند بردگانى هستند که از ترس تازیانه و شلاق صاحبشان، از او اطاعت مى کنند).

«وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللّهَ تَبارَکَ وَ تَعالى طَلَباً لِلثَّوابِ فَتِلْکَ عِبادَةُ الاُْجَراءِ»

دسته دوم: خداوند را به امید ثواب و پاداش عبادت مى کنند، این عبادت اجیران (و تجارت پیشه گان) است.

این دسته به مانند کسانى هستند که در مقابل مزد و پاداش کار مى کنند، به مانند بازرگانى که براى رسیدن به سود و مزد به معامله و داد و ستد مى پردازد، براى رسیدن به پاداش اخروى و حورالعین عبادت مى کنند؛ در واقع با خدا داد و ستد مى کنند.

«وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللّهَ حُبّاً لَهُ فِتِلْکَ عِبادَةُ الاَْحْرارِ، وَ هِىَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ»(2)

دسته سوم: کسانى که از روى عشق و محبت به خداوند او را عبادت مى کنند، این عبادت


1- بحارالأنوار، ج 41 ، ص 14

2- بحارالأنوار، ج 70، ص 236.


صفحه 190

آزادگان و برترین عبادتهاست.

در روایت دیگرى، امام صادق(علیه السلام) بعد از بیان دو دسته اول از عبادت پیشه گان مى فرماید: «...و لکِنّى اَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ...»(1) ولى من خداوند را از روى محبت به او عبادت مى کنم.

نباید پنداشت که عبادت، به جهت ترس از عذاب الهى و یا عبادت براى رسیدن به پاداش اخروى کار ناشایستى است، چون در قرآن کسانى که تقوا پیشه مى کنند و به جهت ترس از عذاب الهى و یا براى رسیدن به ثوابهاى اخروى، از گناهان دورى مى جویند، مورد ستایش قرار گرفته اند. البته در مقام مقایسه با کسانى که از روى محبت و علاقه به خدا، او را عبادت مى کنند مقامشان پایین تر است، ولى به آخرت و عذاب اخروى یقین دارند. چنانکه ما براى رهایى از سرماى زمستان و گرماى تابستان، از قبل وسائل لازم، مثل وسائل گرم کننده و خنک کننده را تهیه مى کنیم ـ چون یقین داریم سرما و گرمایى هست و مى خواهیم از آن مصون بمانیم ـ اگر یقین مى داشتیم که بهشت و جهنمى در کار است و خود را براى آن مهیا مى ساختیم و براى مصون ماندن از عذاب آخرت و رسیدن به نعمتهاى بهشتى تلاش مى کردیم، خیلى خوب بود. با کمال تأسف این یقین براى ما حاصل نگشته است؛ پس نباید عبادت آن دو گروه را دست کم گرفت:

«اِنّا نَخافُ مِنْ رَّبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً»(2)

ما از قهر پروردگار، مى ترسیم از روزى که رنج و سختى آن رخسار خلق را درهم و غمگین مى سازد.

بالاترین عبادتها، عبادت کسى است که خدا را شایسته پرستش یافته، در راه بندگى او آن همه رنج و سختى را بر خود هموار مى سازد، تا در حد توان حق بندگیش را ادا کند. او تنها دل به خدا سپرده است و قرب و رضوان و جوار الهى به


1- بحارالأنوار، ج 70، ص 198.

2- انسان/10.


صفحه 191

قدرى براى او ارزشمند است که همه نعمتهاى بهشتى در برابر آن اندک به شمار مى آید. چطور کسانى که در این دنیا به کسى دل بسته اند، پیوسته در آرزوى محبوب بسر مى برند و براى لحظه دیدار تمام سختى ها، گرما و سرما را برخود هموار مى سازند، شبها تا به صبح بیدار مى مانند، تا براى لحظه اى به دیدار محبوب نایل گردند؛ همین طور آنان که خدا را شناخته اند و محبت او را در دل دارند، برایشان یک لحظه دیدار او به مراتب بالاتر است از هزاران سال بهره مندى از نعمتهاى بهشتى! البته تصور این معنا براى ما دشوار است.

برخى از افراد نا آشنا به حقایق و معارف الهى، در نوشته ها و گفته هاى خود مطرح مى سازند که علاقه به نعمتهاى بهشتى و یا ترس از عذاب جهنم، چیزى اندک و بى مقدار است و نوعى خودپرستى است، انسان باید دنبال ارزشها باشد، نه اینکه همواره طالب راحتى خود و نجات از عذاب باشد. انسانهاى والا ارزشها را دوست دارند نه نعمتها را! این سخن حقى است، ولى در جاى خود گفته نشده است. باید گفت انسان والا کسى است که به آخرت و بهشت و جهنم یقین و اعتنا دارد، ولى چون دل به رضاى خدا بسته است، به آنها اعتنا نمى کند. نه آنکه به عذاب اخروى و نعمتهاى بهشتى اعتنایى ندارد، چون بدانها ایمان ندارد و آنها را باور نکرده است. بعلاوه ارزشها در نظر این گویندگان امور وهمى و خیالى است که در بهترین شکلش، کمال نفس به حساب مى آید و این خود، به خودخواهى بر مى گردد!

کسانى که چنین مى گویند در واقع نمى دانند بندگى آزادگان و احرار و یا آنچه در بیان على(علیه السلام) آمده است که «وَجَدْتُکَ اَهْلا لِلْعِبادَةِ» چگونه است. پى نبرده اند که على(علیه السلام) و سایر اولیاى خدا، به مانند روز به بهشت و جهنم یقین داشته اند. در حالى که شعله هاى آتش را مى دیدند و زفیر و شهیق (شیهه) جهنم به گوششان مى رسید، بدان اعتنایى نمى کردند، چون از امر مهمترى نگران بودند و مى ترسیدند از عنایت محبوب محروم بمانند.

 


صفحه 192

شاید آیه شریفه: «اِنّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً» بدین معناست: روزى که از رحمت الهى محروم گردیم، جهان براى ما تیره و تار مى گردد. وقتى که رضوان الهى شامل ما نگردد و احساس نکنیم مرهون لطف و محبت خدا گشته ایم، آن روز براى ما تیره و تار خواهد بود، حال چه در بهشت در کنار حورالعین باشیم و چه در جهنم. این سخن از زبان کسى رواست صادر گردد که فرمود:

«فَهَبْنى یا اِلهى وَ سَیِّدى وَ مَوْلاىَ وَ رَبّى صَبَرْتُ عَلى عَذابِکَ فَکَیْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِکَ»(1)

خدایا گیرم بر عذاب تو (با آن شراره اش) صبر کردم، چگونه بر فراق تو صبر کنم؟

او که تلخى فراق را درک مى کند، دیگر عذاب جهنم برایش اهمیتى ندارد، لذا مى گوید: «ما عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِنْ نارِکَ ...» البته ما نباید از لطف و رحمت خداوند مأیوس گردیم و چه بسا توجه به این مطالب باعث مى گردد، قدرى علاقه به زخارف و آلودگى هاى دنیا از دلمان خارج گردد. (خداوند بندگان شایسته اى را که مى خواهند از آلودگى و گناه پاک گردند و در این راه تلاش مى کنند؛ از لطف و نعمتهاى خود محروم نمى سازد). شنیدن این مطالب موجب مى گردد ترس از عذاب الهى در ما پدید آید و بر ایمانمان به آخرت افزوده گردد و الا ما را چه رسد که مقام کسانى را ادّعا کنیم که تنها به خدا دل بسته اند و قدم در راه پیشوایان معصومشان نهاده اند.


نوشته شده در  شنبه 86/5/13ساعت  8:0 صبح  توسط مدیر 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شرح حدیث معراج
خودشناسی برای خودسازی
[عناوین آرشیوشده]
 
 – جنبش وبلاگی حامیان جبهه پایداری