انسان پس از اینکه پى برد، مسیر تکاملى خویش را باید با اراده برگزیند و با سعى و کوشش خود آنرا بپیماید و نیز پى برد که هدف اصلى از آفرینش انسان و بالاترین کمالى که او بدان دست مى یابد قرب به خداوند متعال است، ناگزیر درصدد بر مى آید که راه رسیدن به آنرا بشناسد و سعى مى کند با تدوین برنامه اى صحیح و کامل، مسیر تقرب به خداوند را طىّ کند. این برنامه از دو بخش اساسى تشکیل مى شود: یک بخش مربوط به فعالیتهاى اثباتى و ایجابى است، یعنى کارهایى که در خارج باید انجام گیرد و بخش دیگر مربوط به جنبه هاى سلبى و کارهایى است که باید از آنها خوددارى کرد و هر دو از اهمیّت به سزایى برخوردارند. البته کارهاى اثباتى موجب پیشرفت و ترقى انسان مى گردد و در
جازدن او را به پیش نمى برد، ولى چه بسا ترک و خوددارى، به یک معنا عمل ایجابى به شمار مى آید و در عین حال جهت سلبى او نیز اهمیت زیادى دارد، چون انسان را بر انجام کارهاى اثباتى و پیشبرد برنامه هاى مثبت، موفق مى سازد (اگر انسان از کارهاى منفى خوددارى نکند، نمى تواند کارهاى ایجابى و مثبت را انجام دهد). بنابر این انسان در آغاز باید بیندیشد که چه کارهایى را باید انجام دهد و از چه کارهایى باید خود دارى کند.
سراسر فقه و کتابهاى اخلاقى ما مملوّ از کارهایى است که باید انجام داد و نیز کارهایى که باید از آنها اجتناب جست و بین این کارهاى ایجابى و سلبى یک نوع تأثیر و تأثر و علیّت و معلولیّت وجود دارد، یعنى انجام دادن کارى به انسان کمک مى کند که بر انجام کار سنگین تر موفق شود. ترک برخى از چیزها موجب مى گردد که انسان بتواند از کارهاى سلبى مشکلتر اجتناب جوید، یا ترک برخى چیزها به انسان کمک مى کند که راحت تر وظایف ایجابى اش را انجام دهد.
آنچه در تربیت مهمّ است و از مربّى مى توان استفاده کرد، آموختن این فرمول است که با انجام چه کارهایى انسان به راحتى مى تواند به کارهاى سخت تر و پیچیده تر بپردازد. هنر مربى در این است که به انسان بیاموزد از کار آسان و راحت شروع کند که با انجام آن، بر انجام کارهاى بزرگتر و سنگین تر موفق گردد. بسیار مهمّ است که او بداند از کجا شروع کند، تا بر انجام کارهاى بزرگتر موفّق شود: بسا کارهاى بزرگى که انسان به اهمیت و ارزشش پى برده است، ولى توان انجامش را ندارد. براى مثال همه مى دانیم خیلى خوب است که موفق شویم شبى هزار رکعت نماز بخوانیم، اما این کار از ما ساخته نیست، نه وقت به ما اجازه مى دهد و نه قدرت بدنى کافى داریم و نه سایر شرایط فراهم است. و نیز مى دانیم خیلى خوب است انسان لحظه اى از خدا غافل نشود، ولى چنین چیزى براى هر کس میسر نیست.
اگر انسان در زندگى برنامه منظّمى داشته باشد و از نقطه مناسبى شروع کند، با
انجام و تکرار کارهاى ابتدایى و ساده و راحت تر، و مداومت بر آنها، توان انجام کارهاى مهمتر را نیز در خود مى یابد. در امور سلبى نیز اگر از گناهانى که ترکش آسانتر است شروع کند، مى تواند از گناهان بزرگ و گناهانى که ترک آنها دشوار است، اجتناب کند. اجتناب از چیزهایى که ترکش آسان است، موجب مى گردد انسان از گناهان بزرگ دورى گزیند و خود را از فروافتادن در لغزشگاه هایى که موجب هلاکت و تیره روزى انسان مى گردد، حفظ کند.